
الیاس طاهری
کشور در شرایط بسیار حساس قرار گرفته است. بحث صلح افغانستان چه در داخل و چه در بیرون، بهخصوص در ایالات متحده امریکا بسیار جدی مطرح شده است. در ماههای اخیر چندین نشست پیرامون صلح در کشورهای مختلف که نمایندههای سیاسی طالبان نیز در آن نشستها حضور داشتند، برگزار شدهاست. در سمت دیگر اما دیده میشود که گروههای تروریستی از خشونت و خونریزی دست بردار نیستند و هرازگاهی حادثه میآفرینند. در تازهترین مورد روز دوشنبه هفته گذشته گروهی از مهاجمان مسلح حملهیی را به وزارت فواید عامه و معینیت شهدا و معلولین در کابل انجام دادند. در پی این حمله که در قلب پایتخت و در یک کیلومتری ارگ ریاستجمهوری صورت گرفت، بیشتر از 40 تن کشته و 27 تن دیگر زخمی شدند. قربانیان این رویداد همه غیرنظامیان اند که 11 زن و دو کودک نیز در این حمله جانهای شان را از دست دادند.
پایان دادن به جنگ خانمان سوز جاری و آوردن صلح در افغانستان، پیچیدگیها و دشواریهای خاص خودش را دارد و بدون شک که به این آسانی ممکن نخواهد بود. امریکا زلمی خلیلزاد را به عنوان نمایندهی ویژه خود در امور صلح افغانستان گماشته و تلاش دارد هرچه زودتر گفتوگوهای صلح را به یک نتیجه برساند و به جنگ 17 سالهاش در این کشور پایان دهد.
اما نکتهی خیلی مهم این که، حضور نداشتن حکومت افغانستان در نشستهای صلح و بلندپروازیهای کاذبانهی گروه طالبان، روند را از مسیر اصلی آن منحرف میسازد. دوام این حالت در جریان گفتوگوهای صلح، ممکن است پروسه را به طرف بنبست و یا ناکامی ببرد. در حالیکه افغانستان باید یکی از طرفهای اصلی پیشبرد مذاکرات صلح باشد.
نشستهایی که تابهحال پیرامون صلح در مسکو و ابوظبی برگزار شده، در هیچ کدام این نشستها نمایندههایی از افغانستان به گونهی رسمی حضور نداشته و عملاً از جریان مذاکرات به دور ماندهاست. در نشست مسکو که نمایندههای سیاسی طالبان نیز شرکت کرده بودند، هیئتی به نمایندگی از شورای عالی صلح افغانستان نیز به آنجا سفر کرد؛ اما هیچ گفتوگویی میان دو جناح صورت نگرفت. همچنین در نشست ابوظبی که به تاریخ 25 قوس آغاز شده بود و سه روز ادامه داشت، نمایندههای عربستان سعودی، امارات متحدهی عربی و پاکستان با نمایندههای سیاسی طالبان در این شهر دیدار و گفتوگو کردند. از سوی دیگر هیئت مذاکره کنندهی حکومت افغانستان نیز برای آغاز گفتوگوها با نمایندههای طالبان و آمادگی برای نشستهای رودررو میان دو جانب، به ابوظبی پایتخت امارات متحدهی عرب سفر کرده بود اما نمایندههای طالبان از گفتوگو با هیئت افغانستان سر باز زدند. بعد از آن، زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان نیز این برخورد طالبان را اشتباه خواند و گفت که اگر طالبان صلح میخواهند و خواهان پایان جنگ هستند، باید با نمایندههای حکومت افغانستان پشت یک میز بنشینند و باهم مذاکره کنند. طالبان اما همواره گفتهاند که مقامهای حکومت افغانستان دست نشاندههای امریکا اند و به همین دلیل با حکومت گفتوگو نمیکند؛ بلکه طرف آنها در مذاکره امریکا است.
واقعیت این است که این روش طالبان در پیشبرد مذاکرات غلط است. در صورتیکه مردم و حکومت افغانستان در گفتوگوها به گونهی رسمی شریک نباشند، پروسه به ناکامی میانجامد. احیاناً اگر صلحی در راه باشد، کوتاه مدت و یکجانبه خواهد بود و این ترس وجود دارد که دستآوردهای یک دهه و نیم گذشته در عرصههای مختلف، بهویژه آزادی بیان، حقوق بشر، زنان و … لگدمال شود. صلح عجولانه و در غیاب افغانستان، بدون شک که پایدار نیست و کشور نوپای ما را دوباره به عقب میبرد و این هرگز خواست مردم افغانستان نیست. افغانستانِ امروز با افغانستانِ دو دهه پیش و یا دوران سیاه رژیم طالبانی فرق میکند. مردم افغانستان با دادنِ قربانیهای زیاد، در بیشتر از یک دهه ارزشهایی را با خون خود آبیاری کردهاند که برای به ثمر نشستن آن حاضرند قربانیِ بیشتر بدهند؛ اما هرگز نمیخواهند این ارزشها را به آسانی از دست دهند. نگرانی مردم افغانستان همین است. حکومت نیز همواره تأکید کرده که صلح باید به مالکیت و رهبری خود افغانها باشد.
بیرون ماندن افغانستان از آجندای صلح و توهین شدن هیئت مذاکره کنندهی صلح دولت افغانستان، ماه قبل در امارات متحده عربی از سوی طالبان، میتواند یکی از دلایلی باشد که محمداشرف غنی رییسجمهوری را وا داشت تا در رهبری نهادهای کلیدی امنیتی خود بازنگری کند. رییسجمهوری به تاریخ دوم جدی، طی فرمانهای جداگانه دو چهرهی جدیدِ ضد پاکستان را به کابینهی خود آورد. آقای غنی با معرفی امرالله صالح و اسدالله خالد به وزارتهای داخله و دفاع ملی، به طالبان و حامیان بیرونی آنان از جمله پاکستان فهماند که افغانستان اگر در برابر طالبان و حامیان شان از تضرع و سیاست نرم کار میگیرد، از طرف دیگر میتواند سنگرهای مبارزه را در برابر آنها قویتر کرده و در صورت ادامهی جنگ، از راه زور نیز با دشمنانش مقابله کند و وضعیت جنگ را به نفع حکومت و مردم افغانستان تغییر دهد. بدون شک طالبان به ساز استخبارات پاکستان میرقصند و بدون دستور و مشورت این سازمان استخباراتی، اجازهی برداشتن کوچکترین گام، آن هم در راستای صلح افغانستان را ندارند. اما عدهیی از تحلیلگران هم به این باورند از آنجاییکه معرفی صالح و خالد به این وزارتها در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری صورت میگیرد، بیشتر از اینکه باورمندی آقای غنی به مدیریت و توانمندی این دو چهره ضد طالبان را نشان بدهد، انگیزهی سیاسی- انتخاباتی دارد.
به هرحال، امرالله صالح و اسدالله خالد، هر دو از نظامیان کارکشتهیی هستند که مطالعات استخباراتی خوبی دارند و در حکومت پیشین، سمت ریاست عمومی امنیت ملی را نیز عهدهدار بودند. این دو چهره در موضعگیریهای خود به صورت آشکارا از پاکستان انتقاد کرده و مخالفت شان را با سیاستهای این کشور در قبال افغانستان ابراز کردهاند.
با این همه، واقعیت امر این است که هرقدر در مورد صلح افغانستان خوشبینانه حرف بزنیم، بازهم یک جای کار همچنان میلنگد و آن از ناحیهی سیاست نامعقول پاکستان در مورد افغانستان است. این کشور منافع خود را در بیثباتی و جنگی بودن همسایهی جنوبیاش (افغانستان) جستوجو میکند. به همین دلیل، اعتماد کردن به پاکستان و آلهی دست این کشور که طالبان باشد، دشوار است. هرچند پاکستان در ظاهر از پروسه صلح افغانستان اعلام حمایت کرده، چنانچه تنها در ظرف 15 روز گذشته دو بار وزیر خارجه آن کشور به کابل آمد و با مقامهای افغانستان در پیوند به مسائل مختلف از جمله روند صلح دیدار و گفتوگو کرد. اما این کشور در عمل کوچکترین گامی در این راستا برنداشته تا مردم و دولت افغانستان باورمند شوند که پاکستان به قول خودش دیگر به سیاست عدم مداخله در امور افغانستان پایبند است.
حمله به وزارت فواید عامه و معینیت شهدا و معلولین، با مقرریهای اخیر حکومت وحدت ملی که دو چهرهی ضد پاکستان را به کابینهاش آورد، بیارتباط نیست. هرچند مسوولیت این حمله را هیچ گروهی به عهده نگرفت؛ اما در پشت چنین حملاتی عمدتاً طالبان قرار دارند و تجربه نیز نشان میدهد که این گونه حملهها در پاکستان طرحریزی میشوند. داکتر عبدالله عبدالله رییس اجراییه، طالبان را به صورت مستقیم مسوول این حمله دانست و رییسجمهور غنی هم در این باره در مراسم معرفی سرپرست وزیران داخله و دفاع ملی در ارگ ریاستجمهوری گفت، طالبان با مسوولیت نگرفتن نمیتوانند خود را تبرئه کنند.
با در نظرداشت این موضوع، متوجه میشویم که دخیل بودن کشورهای مختلف منطقه و جهان از جمله پاکستان در مذاکرات صلح افغانستان، مسیر کاروان صلح را دشوارگذر و پیچیده ساخته است. پاکستان با سیاستهای مخرب خود همیشه تلاش میکند تا این کاروان را از رسیدن به مقصد باز دارد و به سمت کوره راهی که آیندهی بدتری برای افغانستان بار خواهد آورد، سوق دهد. حالا که بحث صلح افغانستان بسیار جدی مطرح شدهاست، کشورهای طرفدارِ بیثباتی در افغانستان، از جمله پاکستان، با دستاندازی و طراحی حملههای انتحاری و انفجاری میخواهند این پروسه را اخلال و تحت شعاع قرار دهند. حملهی اخیر نیز به احتمال زیاد در ادامهی همان سیاست و در واکنش به تعیینات جدید حکومت است. از طرفی هم جالب اینجاست که این حمله همزمان با سفر وزیر خارجه پاکستان به کابل، صورت گرفت.
با این وجود، میتوان گفت بحث صلح بسیار پیچیده است و جمع کردن دامنهی این ماجرا به نفع افغانستان، کار بسیاری میخواهد. طالبان به دستور حامیانش خواستهای بلندپروانهای را دنبال میکنند که با شرایط فعلی کشور ما همخوانی ندارد. همچنان تا زمانی که فشارهای جدی و عملی بر پاکستان وارد نشود، نتیجهی مثبت از گفتوگوهای صلح به دست نخواهد آمد.