
عارفه ارمغان
ورزش در کنار اینکه ضامن سلامتی و صحتمندی انسان است، به صورت طبیعی حق هر انسان نیز است. امروزه در برخی جوامع از جمله کشور ما کسانیکه به اهمیت ورزش پی بردهاند؛ همواره روزانه برای انجام آن وقت میگذارند. اما اینجا این مهم را مورد بحث قرار میدهم که در جامعهی افغانستان زنان از این حق خود چهقدر استفاده میکنند. آیا زنان منحیث انسان میتوانند از مزایای آن برخوردار شوند یا خیر؟
زنان که نیمی از پیکرهی جامعه را تشکیل میدهند و بدون شک در هر بخش دوشادوش مردان در ساختن هر خانواده و جامعه نقش اساسی و محوری را بازی میکنند، در بیشتر موارد در افغانستان طبق فرهنگ ضعیف و سنتی، معمولا مسوول پرورش و تربیت کودکان و انجام وظایف خانه هستند.
حالانکه مسلما سلامتی جسم و نشاط روحی، در انجام نقش مادری و تربیت فرزندان نقش مهمی دارد. وقتی حرف از صحت و سلامتی انسان به میان میآید؛ مسلما که زن نیز انسان است و برای داشتن صحت کامل نیاز به ورزش این حق طبیعی و انسانی خود دارد. اما پیشداوریها و تبعیض در برابر زنان و دختران هنوز مشکل جدی در پذیرش زنان در عرصهی ورزش است. باآنکه در مقایسه با چند سال گذشته شرایط و وضعیت حضور زنان در جامعه نسبتا بهتر است اما نه در حدی که قناعتبخش باشد. زنان افغانستانی برای حضور در جامعه به دلیل سنتهای ناپسند که حاکم است، با شرایط ناگواری مواجه میشوند و با مشکلات زیادی را در این راستا بر میخورند. ورزش یک بخش کوچکی از آن میباشد. حضور و اشتراک زنان در عرصههای هنری و ورزشی طبق باورهای امروزی اکثریت جامعه، خلاف عرف قبول شده تلقی میشود.
دو دلیل عمده میتواند در اینجا نقش داشته باشد: 1- سابقه نداشتن زنان در بخش ورزش در افغانستان. چون برای اکثریت این موضوع تازه و از سوی دیگر حساسیت برانگیز است. 2- روحانیون افراطی که آگاهی کامل از دین ندارند و از روی تقلید و معلومات اندک، فتواهای ناقص و گوناگون را برچسب دینی زده و حکم تکفیر تعداد زیادی از افراد جامعه را صادر میکنند. این موضوع برخوردهای دوگانه از دین را در برابر مردان و زنان بوجود میآورد، در حالیکه شریعت مربوط مردان و زنان است و در اسلام هم آنچه سبب نیرومندی و تقویت جسم و در کل سبب نیرومندی جامعه گردد مورد تایید قرار گرفته است که در این راستا نیز بر ملا امان مساجد است تا در زمینه آگاهی دهی مسایل دینی ابتکار به خرچ داده و آگاهی مردم را بالا ببرند.
ملا امامان باید معلومات مشخص و کاملتری از دین داشته باشند و از این گمراهی که امروزه با آن سر دچارند رهایی یافته تا هم مسوولیت خویش را در قبال دین ادا نموده باشند و از سوی دیگر شمار زیادی از افراد را برای یافتن مسیر مشخصتر از دین کمک و یاری کنند. اما در شرایط کنونی برای زنان بنا بر محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی موجود، خارج شدن از چهار دیواری خانه هم زمانگیر بوده و هم قربانی میخواهند، باآنهم مطمئنا خانمها دست از تلاش بر نداشته و شاهد مبارزهی شان خواهیم بود.
در اکثر نقاط شهر ما شاهد این هستیم که زنان از دسترسی به ورزش و تسهیلات آن محروم است که این محرومیت ریشه در گذشتههای ما دارند. از شروع کودکی اگر دقیق وقایع را به یاد بیاوریم، ما شاهد شرایط، امکانات و فرصتهای مناسب ورزش برای زنان نبودیم اکثر اوقات زنان بودند و مشغلههای خانه و تربیت فرزندان، که این امر باعث شده دخترانی که در چنین خانوادهها متولد، بزرگ و تربیت میشوند با چنین انگیزهای در جامعه حضور پیدا کنند که ورزش مختص پسران است نه دختران؛ چون هیچگاهی در خانواده برای شان از زن و ورزش چیزی گفته نشده؛ بلکه اکثر اوقات سرزنش شده که تو منحیث دختر از این سهولت مستفید نمیشوی، چون دختر هستی باید در کارهای خانه با مادرت کمک کنی و مصروف و محصور در چهاردیواری خانه باشی.
خارج از محوطه خانواده در محیط تعلیمی نیز دختران با تأثیرپذیری از فرهنگ سنتی و کنونی جامعه نمیتوانند به سهولتهای ورزشی دسترسی داشته باشند، با آنکه یک مضمون بنام سپورت همهساله شامل تقسیم اوقات درسی در مکاتب است؛ اما در قسمت تطبیق و یا تدریس آن با اطمینان کامل میتوان گفت هیچ گام عملی در این راستا برداشته نشده است.
اکثریت آموزگاران مکاتب این ساعت درسی را غنیمت شمرده به کارهای شخصی خود میرسند و همچنان شاگردان به دلیل عدم توجه به این مضمون، با اطمینان خاطر که ساعت سپورت است، یک ساعت درسی را به کارهای شخصی و بیرون از صنف میگذرانند. این مسئله ریشه در خانواده و فرهنگ موجود در جامعه دارد؛ بالفرض اگر یگان مکتب دخترانه استثناءً در تطبیق این مضمون از خود ابتکار به خرچ بدهند، از سوی جامعه به درستی پذیرفته نشده و مهر کمکاری و ترویج فرهنگ ناپسند میزنند. و همچنان اکثر خانوادهها مانع حضور دختران شان به مکتب میشوند و به این باورند که در مکتب درس نیست؛ بلکه فرزندان شان برای بازی و وقت گذرانی به مکتب میروند، نه برای درس. بنا براین به اطفال شان میگویند بهتر است خانه بنشینید و در انجام کارهای منزل کمک کنید تا رفتن به مکتب که وقت تان را با بازی و سرگرمی تلف میکنید. از سوی دیگر بیشتر خانوادهها به دلیل حساسیتهای موجود در جامعه، حضور دخترهای شان را در میدان بازی ننگ دانسته و یکی از دلایل شرمساری خود در میدانند. به این دلیل که باور دارند دخترانشان سر زبانهای مردم قرار میگیرند. در حالیکه در مکاتب پسرانه برعکس از این فرصت به درستی استفاده شده و ورزش برای پسران یک امر پذیرفته شده در جامعه تلقی شده است. پسران با راهاندازی مسابقات هم ورزش انجام میدهند و هم شاگردان پسر روحیه میگیرند و با ذهن تازه بقیه ساعات درسی را با شوق تمام به پایان میرسانند.
با تأسف که این وضعیت موجود در نهادهای آموزشی و تحصیلی از سوی هیچ ارگان مربوطه نظارت و ارزیابی نمیشود تا در تطبیق بهتر و درستتر آن کوشش شود. در حالیکه نهادهای مسوول در تطبیق این امر نقش ارزندهای را میتواند ایفا نمایند تا با تطبیق سپورت منحیث یک مضمون رسمی هم به آگاهی مردم اضافه میگردد و هم با کسب آگاهی از حساسیتهای موجود در جامعه کاسته شده و فضا برای حضور خانمها در ورزش باز میگردد. تا از طریق آگاهی دهی از مراجع مختلف، در مورد اهمیت ورزش در صحت و سلامت انسان نتوانیم ذهنیت مردم را تغیر دهیم راههای دیگر نتیجه چندان قناعتبخش نخواهند داشت.
این مشکلات ریشهی عمیقی دارد در خانواده، اجتماع و نظام تعلیمی و تحصیلی موجود در جامعه که ریشه کن کردن این مشکلات مسوولیتپذیری، پشت کار و تلاش همهجانبه نهادهای ذیدخل و افراد موجود در جامعه را لازم دارد. عوامل مهمی که در کاهش حضور زنان در عرصه ورزش نقش دارند محدودیتهای خانوادگی، محدودیتهای اجتماعی، فرهنگ سنتی حاکم در جامعه، برخورد تبعیض آمیز با زنان، عدم آگاهی از اهمیت ورزش به عنوان یک امر صحی، محدودیت شرایط مکانی، در اولویت قرار دادن ورزش مردان نسبت به زنان براساس فرهنگ موجود در جامعه و دهها عوامل دیگر وجود دارد که سبب شده میزان حضور زنان در ورزش کمرنگ باشند.
نهادهای مرتبط لازم است که در این مورد توجه جدی نموده و برای از بین بردن این عوامل و ارایه خدمات به زنان که نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند، اقدام جدی نموده و گامهای عملی بردارند تا باشد از ارزشهای موجود در جامعه و سرمایههای نهفته در افراد برای سربلندی و افتخارآفرینی به کشور جنگزدهی ما به صورت درست استفاده شود و زمینه را برای به نمایش گذاشتن تواناییهای خارقالعاده موجود در وجود زنان مهیا سازد.
نهادهای زیادی در تطبیق این امر نقش مهم و ارزندهای میتوانند داشته باشند تا راهی را برای حضور زنان در ورزش باز نموده و با راهاندازی برنامههای مختلف، از جمله برنامههای آگاهی دهی و راهاندازی مسابقات میان دختران، از حساسیتهای موجود در این زمینه بکاهند. به گونهی مثال در نهادهای تعلیمی باید سپورت منحیث یک مضمون به صورت جدی و متواتر مثل دیگر مضامین تدریس و عملا با شاگردان کار شود تا از این طریق شاگردان نیز برای اخذ نمرات عالی تلاش به خرچ داده و شرکت در ورزش برای شان به یک امر عادی تبدیل گردد.
همچنان کنار تدریس این مضمون منحیث یک مضمون رسمی، آموزگاران باید هر از گاهی جلسه اولیا را دایر نموده و در این مورد با والدین نیز صحبت و آگاهی داده شود تا از حساسیتهای موجود در برابر ورزش زنان کاسته شود. گذشته از نهاد تعلیمی، از آنجایی که ملا امامان مساجد جایگاه ویژهای در جامعه دارند، در تطبیق این امر نیز نقش به سزایی دارند تا در مساجد و محافل مذهبی و یا هر تجمع دیگری که فرصت صحبت و سخنرانی را داشت در مورد اهمیت ورزش به مردم آگاهی دهند. علاوه بر آن نهادهای دیگری مثل وزارت امور زنان، وزارت معارف، وزارت اطلاعات و فرهنگ و بقیه نهادهایی که در این راستا نقش دارند با استفاده از امکانات دست داشته میتوانند با آگاهی دهی در رسانههای صوتی، تصویری و چاپی نقش به سزایی را ایفا نمایند. همچنان نهادهای عدلی و قضایی و نهادهای امنیتی نیز رول عمده در این مورد دارند تا دخترانی که با تلاشهای شبانهروزی شان سنت شکنی کرده و گامی در تغییر فرهنگ سنتی موجود برداشته، آنها را یاری نموده و در صورت مواجه شدن با مشکلات امنیتی و یا برخوردهای تبعیضآمیز با دختران عاملان آن را مورد بازپرس قرار دهند. تا باشد که برخوردهای تبعیضآمیز و خشونتهای موجود سبب دلسردی آنان نشده و به تلاشهای شان ادامه دهند.