
دشواریهای سیک بودن در افغانستان را شاید هیچکدام ما بهصورت واقعی درک نتوانیم. تصور کنید در کشوری به سر میبرید که زمین و جایدادهایتان غصب شود، حق برگزاری مراسم مذهبی خود را بهطور آزادانه نداشته باشید، خدمات اساسی و حتا کوچکترین حقوق شهروندی که همانا حق زندگی آزاد، آموزش و پرورش و داشتن سرپناه است، در دسترش نباشد و در بیرون از منزل در کوچه و بازار نیز از سوی مردم آزار و اذیت و توهین شوید. به این هم اکتفا نشود و در عبادتگاه هم مورد حملهی تروریستی قرار بگیرید و اصابت گلوله به فرق عزیزان خود و حتا کشته شدن نوزادانتان را شاهد باشید و با اینهمه هیچ کاری هم از دستتان بر نیاید، فکر میکنید این چگونه زندگیای باشد که شما فقط تصور کردید؟ این اوج دشواری است. حتا تصورش هم ناممکن است.
مطمئنم در زمان خواندن آن پاراگراف بالا، قصد نداشتید چنین تراژدیای را حتا در تصور خود جای بدهید. هیچکسی نمیخواهد پرپر شدن عزیزترینهای شان را شاهد باشد.
اما زندگی برای اهل هنود و سیکهای افغانستان طور دیگری سر میشود. زندگیِ آنها به اندازهای تلخ و دشوار است که در تصور نه، بلکه از دهههاست کشته شدن عزیزان شان را، توهین و تحقیر و بیسرپناهی و فقر را در سرزمینی بهنام افغانستان بیشتر از همه تجربه میکنند. هرچند کشور در حال جنگ است و زندگی را برای همه دشوار کرده؛ اما در واقع تبعیض و تعصب و ستم را این قشر که «اقلیت خاموش» نیز نام گرفته است، به معنای واقعیاش در کشور تجربه میکنند.
با آنکه سیکها و هندوباوران از قرنها پیش در افغانستان خانه و زندگی و بودوباش داشتند و مانند دیگر اقوام و مذاهب کشور، از شهروندان اصلی این سرزمین به شمار میروند. اما با شروع جنگهای داخلی و پس از آن، هندوباوران و سیکها بهخاطر زنده ماندن و فرار از آزار و اذیتها دست به مهاجرتهای گروهی زدند و کشور را ترک گفتند. براساس برخی اطلاعات، تا پیش از دهه ۷۰ حدود ۲۵۰ هزار خانواده سیک و هندوباور در چندین شهر افغانستان زندگی میکردند؛ اما با شروع جنگهای داخلی مهاجرت را آغاز کردند که تاکنون هم این روند ادامه دارد. در حال حاضر تعداد کمی از خانوادههای سیک که شمار شان به صد خانواده هم نمیرسد، در چند شهر کشور زندگی میکنند. همین تعداد هم اطفال شان به آموزش و پرورش دسترسی ندارند و زندگی برای آنها بسیار دشوار میگذرد.
تعدادی از سیکها و اهل هنود کشور با وجود تمام دشواریها هنوز هم در افغانستان زندگی میکنند و کشورشان را نسبت به هر جای دیگر ترجیح دادهاند. آنها با ماندن در اینجا، در حقیقت با تمامی مشکلاتی که فراراه شان است، مبارزه کردند/ میکنند. اما چنین به نظر میرسد که این سرزمین، جایی برای آنها نیست و اندکاندک باید خود را برای بدترین روزهای زندنگی آماده سازند. بدترین روزهایی که از حالا شروع شدهاست.
ادامهی تبعیض و نادیده انگاشته شدن سیکها و اهل هنود، در سالهای اخیر باعث راهاندازی حرکتهای دادخواهانه در داخل کشور نیز شده است. در پی این دادخواهیها، حکومت در نخستین اقدام از ۲۴۹ کرسی در مجلس نمایندگان، یک کرسی آن را به اهل هنود داد تا آنها یک نماینده در پارلمان نیز داشته باشند که اکنون نرندر سینگ به نمایندگی از این اقلیت مذهبی در مجلس نمایندگان حضور دارد. البته به این هم باید اشاره کرد که همزمان با توجه دولت افغانستان به سیکها و بیشتر شدن همپذیری میان مردم و این قشر کوچک، حملات مشکوک و مرگبار به سیکها آغاز شده است. در حملهی دو سال پیش ننگرهار و حادثهی غمانگیز هفتهی گذشته استخبارات بیرونی دست دارد و میخواهند با ایجاد اختلافات مذهبی و نژادی در کشور، بیثباتی را بیشتر سازند. دولت ضمن اینکه به دیگر ابعاد این حادثه باید رسیدگی کند، لازم است که تحقیق همهجانبه انجام دهد و عاملان اصلی آن را پیدا کند.
به هرحال، پیش از این تنها مشکلاتی نظیر عدم دسترسی کودکان این قشر محروم و وطندوست به آموزش و پروش، غصب زمینهای شان از سوی زورمندان و همچنان سلب آزادیهای مذهبی آنان مطرح بود. اما حالا تنها این مسئله مطرح نیست. چهارشنبه هفتهی گذشته ششم حمل سال روان، حملهی مرگباری به عبادتگاه اقلیت سیکها در کابل- پایتخت، ۲۶ کشته و ۸ زخمی بر جای گذاشت. حوالی ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه یک فرد مهاجم داخل درمسال این اقلیت مذهبی در ساحه شوربازار شهر کابل شد و به کسانیکه آنجا درحال عبادت بودند، به تیراندازی پرداخت. این حمله، مرگبارترین و بیسابقهترین حمله به اهل هنود و سیکهای افغانستان تاکنون به حساب میآید. مسوولیت این حمله را داعش به عهده گرفت.
در تابستان سال ۱۳۹۷ نیز شهروندان سیک و هندوباوران کشور در ولایت ننگرهار هدف یک حملهی انتحاری قرار گرفتند. در آن حمله ۱۹ نفر کشته و ۲۱ تن دیگر زخمی شده بودند. مسوولیت آن حمله را نیز گروه موسوم به دولت اسلامی یا داعش به عهده گرفته بود.
واکنشها به حمله چهارشنبه
حملهی روز چهارشنبه واکنشهای شدیدی را از سوی اقشار مختلف در پی داشت. کاربران در فضای مجازی نیز با انتشار مطالبی اظهار غمشریکی کرده و ضمن محکوم کردن حمله، آن را یک جنایت علیه بشریت خواندهاند.
حکومت و شماری از چهرههای سیاسی کشور نیز این حمله را تقبیح کرده است. ارگ ریاست جمهوری در اعلامیهای این حمله را «تروریستی و جنایتی نابخشودنی» و عاملان آن را «دشمنان مردم افغانستان» خوانده و محکوم کرده است.
در اعلامیهی ارگ به نقل از محمد اشرف غنی آمده است: «هموطنان هندو و سیک ما در طول تاریخ مثال خوبی از همزیستی مسالمتآمیز بودهاند. این هموطنان ما با وجود مشکلات و مشقاتی که به آن مواجه شدهاند، در وطن باقی مانده و تلاش نمودهاند تا نقش مفیدی در جامعه داشته باشند.» آقای غنی همچنین دستور رسیدگی به زخمیان این رویداد را داده است.
عبدالله عبدالله، رئیس اجراییه پیشین که خود را رییسجمهور حکومت همهشمول اعلام کرده نیز ضمن محکوم کردن حمله گفته است: «تروریستان جنایتکار تلاش دارند که پای منازعات مذهبی و اجتماعی را به افغانستان بکشانند اما آنها محکوم به شکست هستند.»
سفارت امریکا در کابل نیز این حمله را محکوم کرده و گفته که صلح در افغانستان تنها زمانی خواهد آمد که مردم در این کشور اختلافاتشان را با زبان حل کنند نه با اسلحه.
آلیسون بلیک، سفیر بریتانیا در کابل از این حمله اظهار انزجار کرده و گفته که اقلیتهای مذهبی هرگز نباید هدف قرار بگیرند.
سفارت هند در کابل نیز این حمله را «فجیع و بزدلانه» خوانده و محکوم کرده است. سفارت پاکستان هم ضمن تروریستی خواندن این حمله آن را نکوهش کرده است.